خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

عشق شادی است ، عشق آزادی است ، عشق آغاز آدمیزادی است . . .
خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

عشق شادی است ، عشق آزادی است ، عشق آغاز آدمیزادی است . . .

خسته ام از . . .


 

آخر ِ قصه ــَم ِ اما قصه ی ِ آخرم این نیست
آخر ِ راهی که باید
من ازش بگزرم این نیست
آرزوهام و برای ِ خاطراتم دوره کردم
کجای ِ خاطره باید؟!
پی ِ آروم بگردم
خسته ــَم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست
برکه ی ِ امن و نمیخوام
وقتی موج ِ خطری نیست

***


چشمان هزاران شهید . . .

سلام


این روزها شاهد مراسمهای متعددی هستم در راستای بزرگداشت دفاع مقدس و انسانهائی که آن روزها جان در کف گرفتند و با پروردگار خویش عشق بازی کردند.


شرکت در یکی از این مراسم ها ، من رو بیشتر و بیشتر به فکر فرو برد

محتوای مجلس و آنچه در آن محفل گذشت بیشترین سهم رو در این کاوش ذهنی داشت


به راستی چرا ما بعد از این همه سال هنوز و هنوز سعی در گریاندن مردم داریم!!؟

نبود عزیزانی از جنس بلور قطعا برای ما بازماندگان تلخ و اندوهناک خواهد بود

ولی آیا اون عزیزان برای گریاندن ما خون خودشون رو فدای مردم و میهن و اعتقاداتشون کردند؟

آیا پیروی راه اون عزیزان ، پروردگار بزرگ رو شادتر نخواهد کرد؟

به نظر شما اینکه امروز برای اتفاقات بیست و اندی سال پیش اشک بریزیم و فردا صبح طبق روال عادی برنامه سعی در سبقت های غیر مجاز زندگی از یکدیگر و لگد مال کردن حق و حقوق دیگران و بازی با آبروی همونهائی که دیروز بر آنها می گریستیم خیلی ارزشمنده؟

هر سال این هزینه های هنگفتی در راستای مراسم ها ، بزرگداشتها و غیره میشه ، ولی در یکی از این مراسم ها همسر شهیدی رو دیدم که با یک بیماری عصبی سخت دست به گریبان بود و از طرفی مشکلات دهان و دندان رنجش می داد و آنقدر دلخسته و نا امید و محجوب از یکی از مسئولان درخواست کمک می کرد برای اینکه این روزهای شاید نه چندان بلند عمرش رو کمی با آرامش بیشتری و حداقل با دغدغه کمتر مالی سپری کنه که مو به بدن آدم راست میکرد!!!!

یا پدر و مادر شهیدی رو می بینی که به عشق فرزندشون توی اون مراسم پا گذاشتند و به یاد او اشک ریختند ولی سیر مجلس بهت ثابت میکنه که دعوت از اونها فقط و فقط یک استفاده تبلیغاتیه و نه هدف بزرگداشت اونها و برداشتن باری از روی دوش اونهاست!

یا در وسط مجلس و توی هیاهوی گفت و شنودها رزمنده ای قدیمی هرچند به شوخی ولی تلخ برگرده بگه اومدم حقم رو بگیرم!


می بینید

همه چی ریخته به هم

همه چی قاطی و پاتی شده

مگه اون روزی که پیر و جوون برای دفاع از مرزهای کشورشون به راه افتادن کسی دنبال حق خودش بود!؟؟

مگه نه اینه که وظیفه ما بازماندگان قدردانی از کسائیه که با جون و دل، سلامتی و جوانی و عمر خودشون رو فدای هموطنانشون کردن؟؟

پس چرا ما باعث میشیم اون جوونی که روزی با عشق به میهنش پا به میدون گذاشت ، ناملایمات روزگار امروز به روزی برسوندش که دم از احقاق حق خودش بزنه!!!؟؟

چرا باعث میشیم که اون همسر شهید یا مادر و پدر شهید برای رفع کوچکترین مایحتاج زندگیشون پا بر روی عزتشون بگذارند!!؟؟؟


البته همینجا یه نکته بگم

خیلی ها بودند که نه تنها به عزیزی که در این راه از دست دادند یا سلامتیش رو از دست داده اعتقادی نداشتند ، بلکه از روز اول ساز ناسازگاری باهاش رو کوک کردند ، ولی امروز با سوء استفاده و هر راه و روشی که بلد بودند ، از هر نمدی که جلوی پاشون افتاده برای خودشون کلاهی دوختند!


به نظر من فاصله اون گروه اول با این گروه دوم از زمین تا آسمانهاست


چطور میشه پدر شهید جهان آرا رو که از هر امکاناتی که داشت برای رفاه مردم شهرش مایه گذاشت و خرج کرد با کسی که به اسم شهیدی و یا جانبازی خشت بر روی خشت گذاشت و برجها ساخت و حساب بانکیش رو مستحکمتر کرد یکی کرد؟؟


امیدوارم روزی به خودمون بیایم

یادمون بیاد که اون کسائی که رفتن برای گریوندن ما نرفتن

اونها رفتن که ما باشیم و راهشون رو برای سازندگی و بالندگی کشورمون ادامه بدیم

اونها رفتن که ثابت کنن این دنیا هیچ ارزشی نداره 

یادمون باشه که اون بازماندگانی که 30 سال نه تنها خواسته ای نداشتن بلکه همه جا با سیلی صورت خودشون رو سرخ نگه داشتن که هیچ لبخندی رو بر لب دشمناشون نبینن ، تا ابد نمی تونن کمر راست نگه دارند ، روزی ممکنه تاب و توانشون تمام بشه و اون وقت شاید برای ادامه معاش ناچار به عبور از عزتشون بشن


نمی دونم تونسم منظورم رو برسونم یا نه

ولی دلم خیلی پره و غمگینه

فقط فرصتی برای نوشتن ندارم

امیدوارم روزی بتونیم گرهی از گره مشکلات میهنمون باز کنیم




شاد باشید و آزاد


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


پی نوشت:

 فرهنگ شهادت و حمایت از کسائی که برای مردم و کشورشون مایه گذاشتند ، توی همه فرهنگها ، کشورها وجود داره ، نذاریم یه عده ای آدم فرصت طلب ما رو از ایثارگران واقعی زده و متنفر کنند.

خودم به شخصه شاهد بودم که در کشور روسیه ، از بازماندگان جنگ جهانی دوم چطور تقدیر می کردند و تا حد توان سعی می کردند حداقل رفاه رو براشون تامین کنند.

حتما در کشورهای دیگه هم همین خواهد بود.

ارزش ایثار و فداکاری و گذر از ارزش های مادی زندگی خیلی بالا و ارزشمنده ، کاش بتونیم فرق بین سوء استفاده گر و ایثارگر رو تشخیص بدیم.


علی دائی رو دوست دارم . . .


علی دائی رو دوست دارم

با اینکه استقلالیم


علی دائی رو دوست دارم

برای اینکه می دونم برای عقیده اش تا پای جون می جنگه


علی دائی رو دوست دارم

برای اینکه وقتی این برخورد ناشایست رو باهاش کردن ،

بعد از همه ناراحتیها و اشک ریختنهاش ، آرامش خاصی داشت

آرامشی که امثال سیاسی به خواب خواهند دید

آرامش برداشته شدن باری سنگین از دوشش


علی دائی رو دوست دارم

برای اینکه با سر شکسته و دنده شکسته برای تیم ملی کشورش غیرتمندانه بازی کرد

برای اینکه وقتی بازی با پرتغال بهش بازی ندادن بازم توی فیلمهای پشت صحنه بازی میشد اون آرامش رو توی لبخندهاش دید

آرامشی که ناشی از برداشته شدن باری سنگین از روی شونه هاش بود


علی دائی رو دوست دارم

برای اینکه هر وقت یک مشت نادان براش صفحه گذاشتن و حرفهای نادرست دربارش زدن تو عمل جوابشون رو داد

درست مثل همه اونهائی که می گفتن علی دائی پیره و جای جوونا رو گرفته ، 

و امروز می بینن که بعد از 8 سال هیچ کس نتونسته یک دهم دائی باشه 


علی دائی رو دوست دارم

برای اینکه اگر خواست به کسی یا جائی کمک بکنه ، نفر حاضر در محل قبل از خودش عکاسها و خبرنگارا نبودن ، برعکس بعضیا که اگه 1000 تومن به کسی کمک کردن ، 10000 تومن خرج تبلیغات و اطلاع رسانیش به عموم کردن


علی دائی رو دوست دارم

چون نه جادوگر بود ، نه موشک ، نه هلیکوپتر و نه هیچ چیز دیگه ای

فقط علی دائی بود و بس


علی دائی رو دوست دارم

برای اینکه بوی آزادی و آزادگی میده و سر تعظیم به هیچ بشری خم نکرده و انشاله نخواهد کرد


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


پی نوشت:


1- محمدرضا رحیمی مدیرعامل سابق پرسپولیس رو هم می ستایم ، کسی که در برابر انسانهای پول دوست و متظاهری که قصد سوء استفاده از باشگاه مردمی مثل پرسپولیس رو دارن سر خم نکرد و از هیچ چیز در جهت روشن سازی افکار عمومی کم نگذاشت و نترسید.


2- برای هر انسان آزاده ای که عقیده اش براش از هر چیزی مهمتره و در راه دفاع از اون از هیچ چیز واهمه ای نداره و پست و مقام دنیا باعث نمیشه که همه چیزش رو برای حفظشون از دست بده ، آرزوی سلامتی و موفقیت و شادکامی می کنم.


شاد باشید و آزاد