خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

عشق شادی است ، عشق آزادی است ، عشق آغاز آدمیزادی است . . .
خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

خیلی دور، خیلی نزدیک . . .

عشق شادی است ، عشق آزادی است ، عشق آغاز آدمیزادی است . . .

دلم برف میخواد . . .


دلم برف می خواد

یه برف سنگین

برفی که جلوی انعکاس همه صداها رو بگیره

تنها صدائی که میاد صدای قهقهه بچه ها باشه و بکسوات ماشینها!!!


دلم برف می خواد

یه برف سنگین 

یه برفی که وقتی سرم رو فرو می کنم لای کلاه و شالگردنم و دستهام رو محکم فشار می دم تو جیب کاپشنم

تنها چیزی که گوشم رو نوازش بده قرچ و قرچ برف باشه زیر پوتینهام


دلم برف می خواد

یه برف سنگین

همون برفی که میشوره همه زشتی ها و کثیفیهائی که من انسان روی زمین خلق کردم


دلم برف میخواد

از همونها که آدم ناخودآگاه روشون سر میخوره و زمین می خوره

و بغیر از شوکه شدن از سر خوردگی یه شادی کودکانه ته دل آدم برق می زنه 


دلم برف میخواد

خدایا برسون . . . 


نظرات 3 + ارسال نظر
سعیده فراهانی چهارشنبه 3 دی 1393 ساعت 04:16

سلام
خوشحالم دوباره می نویسی
چندشب پیش خوابت رو دیدم یادت افتادم
امیدوارم همیشه خوش باشی

ممنونم ازت
شما هم همینطور

پینه دوز جمعه 19 دی 1393 ساعت 22:47

شاید این هفته بیاد ....

انشاله

محمد شنبه 4 بهمن 1393 ساعت 01:59

نمی دونم چرا یه دفعه با خوندن این پستت یاد بنزت افتادم دادا

چی بگم والا!؟
شاید با بنزم توو برف جائی رفته بودیم!
یا شاید باهاش بکسوات کرده بودیم!
یا . . .
نمی دونم والا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد